English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8087 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
It never occurred again. دیگر رخ نداد.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He answered nothing. U اصلا جواب نداد
He gave the inemy no respite . U به دشمن مهلت نداد
He didnt return (acknowledge) my greetings. U جواب سلام مرا نداد
it did not meet our views U منظور مارا انجام نداد نظرماراتامین نکرد
rat out on <idiom> U مجبور کردن شخص به کاری که دوست نداد
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
he is no more U او دیگر
another U دیگر
furthers U دیگر
next U دیگر
one an other U یک دیگر
thence U دیگر
anymore U دیگر
again U دیگر
of each other <adv.> U از هم دیگر
of one another <adv.> U از هم دیگر
from each other <adv.> U از هم دیگر
from one another <adv.> U از هم دیگر
no more U دیگر نه
alternative U شق دیگر
secus U از دیگر سو
else U دیگر
furthering U دیگر
others U دیگر
alternatives U دیگر
other U دیگر
alternative U دیگر
furthered U دیگر
alternatives U شق دیگر
further U دیگر
namely <adv.> U به عبارت دیگر
to wit <adv.> U به عبارت دیگر
none other than U هیچکس دیگر جز
on more U بار دیگر
in fact U به عبارت دیگر
videlicet U به عبارت دیگر
on the opposite side U در انسوی دیگر
about-faces U جهت دیگر
about-faces U سوی دیگر
about-face U جهت دیگر
about-face U سوی دیگر
about face U جهت دیگر
about face U سوی دیگر
not any more U دیگر نه [بیشتر نه]
on the other part U از طرف دیگر
the other two U دوتای دیگر
on the other hand U از سوی دیگر
no more of that U بس است دیگر
next year U سال دیگر
withil U ازطرف دیگر
others U نوع دیگر
other U نوع دیگر
to wit U بعبارت دیگر
what more do you want U دیگر چه می خواهید
otherwise U طور دیگر
my other books U کتابهای دیگر من
yon U ان یکی دیگر ان
a horse of another colour [different colour] U مطلبی دیگر
nevermore U دیگر ابدا
nevermore U هرگز دیگر
never more U هرگز دیگر
variant U نوع دیگر
otherwhere U در مکان دیگر
to be no more U دیگر نبودن
et al U و در جای دیگر
on the other hand U ازطرف دیگر
elsewhere U نقطه دیگر
shunted U به خط دیگر انداختن
shunts U به خط دیگر انداختن
so muchthe worse U دیگر بدتر
otherworld U دنیای دیگر
otherwhile U وقت دیگر
another U یکی دیگر
another U شخص دیگر
shunt U به خط دیگر انداختن
elsewhere U بجای دیگر
elsewhere U درجای دیگر
another guess U نوعی دیگر
another guess U قسمتی دیگر
another day U یک روز دیگر
alternative unit U واحدهای دیگر
scilicet U بعبارت دیگر
aliunde U از منبع دیگر
at a later period U در موقع دیگر
otherwhile U گاه دیگر
otherwhere U جای دیگر
otherwhence U از جای دیگر
otherguess U نوع دیگر
othergates U طور دیگر
othergates U جور دیگر
other people U مردم دیگر
otherguess U جور دیگر
otherguess U بروش دیگر
somewhere else U یک جای دیگر
again U از طرف دیگر
beside U ازطرف دیگر
in other words <idiom> U به کلام دیگر
otherness U چیز دیگر
t' other U بعدی دیگر
tother U بعدی دیگر
on one's coat-tails <idiom> U همراه کس دیگر
otherguise U جور دیگر
In our other words. U بعبارت دیگر
otherwise <adv.> U از سوی دیگر
on the other hand <adv.> U ازطرف دیگر
on the other side <adv.> U ازطرف دیگر
otherwise <adv.> U ازطرف دیگر
alternatively <adv.> U طور دیگر
apart from that <adv.> U طور دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U طور دیگر
by the same token <adv.> U طور دیگر
on the other hand <adv.> U طور دیگر
by the same token <adv.> U ازطرف دیگر
no more U نه دیگر [بیشتر]
apart from that <adv.> U ازطرف دیگر
over- U بسوی دیگر
on the other side <adv.> U از سوی دیگر
over U بسوی دیگر
no more U دیگر ن [فعل]
no longer U نه دیگر [زمانی]
on the other hand <adv.> U از سوی دیگر
by the same token <adv.> U از سوی دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U از سوی دیگر
apart from that <adv.> U از سوی دیگر
alternatively <adv.> U از سوی دیگر
alternatively <adv.> U ازطرف دیگر
once U یکبار دیگر
in other words <adv.> U به عبارت دیگر
on the other hand <adv.> U به ترتیب دیگر
on the other side <adv.> U به ترتیب دیگر
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U ازطرف دیگر
in other words <adv.> U به کلام دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U به ترتیب دیگر
otherwise <adv.> U طور دیگر
alternatively <adv.> U به ترتیب دیگر
apart from that <adv.> U به ترتیب دیگر
by the same token <adv.> U به ترتیب دیگر
on the other side <adv.> U طور دیگر
like nowhere else <adv.> U بیشتر از هر جای دیگر
pick off U رد شدن از راننده دیگر
yet another U دوباره یکی دیگر
this da y month U یک ماه دیگر از امروز
otherworldly U متوجه دنیای دیگر
the future U دنیای دیگر عقبی
additional production personnel عوامل دیگر تولد
intervert U سوی دیگر برگرداندن
among others U میان چیزهای دیگر
spaceman U اهل کرات دیگر
hale U سوی دیگر بردن
There is no time left . U دیگر وقتی نمانده
interfere U با سم یک پا به پای دیگر زدن
spacemen U اهل کرات دیگر
they sing small now U دیگر جیک نمیزنند
inter alia U میان اشخاص دیگر
What else can I do? U دیگر چه می توانم بکنم ؟
interferes U با سم یک پا به پای دیگر زدن
among other things U میان چیزهای دیگر
air to air U از یک هواپیما به هواپیمای دیگر
close aboard U نزدیک به قایق دیگر
air-to-air U از یک هواپیما به هواپیمای دیگر
It never occurred again دیگر اتفاق نیفتاد.
onother's money U پول شخصی دیگر
athwart U از طرفی بطرف دیگر
[be] no chicken U دیگر جوان نبودن
again باز [یکبار دیگر]
adjournments U احاله بوقت دیگر
adjournment U احاله بوقت دیگر
interfered U با سم یک پا به پای دیگر زدن
he no longer went there U دیگر انجا نرفت
i gave him some others U چندتای دیگر به او دادم
it never occurred again U دیگر واقع نشد
i never saw him U دیگر هیچ او را ندیدم
nerf U تصادف با اتومبیل دیگر
hardly a child anymore U دیگر به سختی بچه ای
inter alia U میان چیزهای دیگر
dialog U صحبت با شخص دیگر
it is never the worse U دیگر بدتر که نیست
i never since saw him U از ان پس دیگر هیچ او راندیدم
IF statement U Gise کار دیگر را
we have no more bread U دیگر نان نداریم
I will be back in 10 minutes. 10 دقیقه دیگر برمیگردم.
dialogue U صحبت با شخص دیگر
itineration U ازیک جابجایی دیگر
Recent search history Forum search
1popsicle
1مرض سینه وبغل
2تعریف فونتیک چیست؟
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1معنی lead lag compensator
2transmembrane
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1Current passworda
2single gas
1cartridge
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com